خب امروز جالبی بود!
بعد ماه ها به مدرسمون رفتم.البته شیفت دوم و برای کمک به مامانم:|(مامانم مشاور مدرسمونه)
از ساعت 1 تا 5 اونجا بودیم.لعنتی حوصلم سر رفتاااا:|
یکی از همکارای قدیمی مامانم به اسم خانم رستمی اونجا بود.گفت عه یسناااا منو یادتهههه؟
خیلی دوست داشتم بگم من یه روز تو اینه نگاه نکنم قیافه خودمو یادم میره ولی خب گفتم بله خوشحالم از اینکه دوباره دیدمتون^^:|
بعد کارتو از مامانم گرفتم گفتم اصن من میرم خرید بعدم میرم خونه زنگ میزنم بهت.خلاصه که کل محلو گشتم یه بارم گم شدم هیچچچ مغازه کوفتی باز نبودددد:||||
لنگان لنگان برگشتم مدرسه/:
مامانم:وات دا فاک خو چرا نرفتی خونه جلبک:|
من:نمیدونم.واقعا نمیدونم.
:|بعد فقط یه نفر برای مشاوره اومد.اونم زر میزددددد همه حرفاش معلوم بود دروغ بود.اصن مربوط نبودن به هم.
بعد کد ملی مامانم و یکی دیگه رو حفظ کردم ولی کد ملی فاکی خودمو هنوز حفظ نیستمممم
داشتم کد ملی بابامم حفظ میکردم که جمعم کردن:|
بعد رفتیم اموزشگاه که خرت پرتای کلاس گیتارو بپرسیم شهریه و زمانش اینا.هر 4 جلسه 0 تومن:|
فاک می:|
برم شوگرددی پیدا کنم:|||
(سخنانی زیبا از مشکات:ببین دو ماه فقط دو رمی دو رمی دو دو رمی.
من:فا سل لا سی؟
مشکات:نه فقط همون دو رمیو یاد میدن:|بعد تازه یه ترک دو خطی میتونی بزنی اونم چی؟جینگل بل جینگل بل:|)
میگفتم
بعد ننم رفت یکم چیز میز بخره من تو ماشین موندم.بعد ماشین جلویی پشت پنجره اون پشتش:|یه چی داشت ت میخورد
اینجوری بودم که یا حضرت بوقلمون کرفسی بسم الله اون چیه:|گربس؟جنه؟عمه کلثومه؟
بعد دیدم او مای چتری یکی داشت از صندوق عقب ماشین وسیله بر میداشتXDدارم بیناییمو از دست میدم
بعد یه چند کوچه جلوتر ننم رفت نون بخره:|و من باز تو ماشین موندم
یه چندتا پسر اومدن به ماشین تکیه دادن قرص شر گفتن باک ماشینو باز بسته کردن هار هار خندیدن:|
منم پوکر از اینه بغل نگا میکردم ودف اینا چی زدن سوییچ دستم بود یهو زارت دستم خورد یه چیش یهو شیشه ها رفتن بالا:|
منم اینجوری که وات د فاک الان رفت رو حالت دفاعی؟گو خوردم به مولا:|||
بعدش وای بعدش ننم اومد سوار شد ماشینو روشن کرد اون پسرا نفهمیدن:|
یهو راه افتادیم با کله رفتن تو اسفالت.مسلما درد داشت ولی نمیدونم چرا هار هار بهشون میخندیدم.روانیم ولم کنیدددد
بعد من رفتم خوراکی بخرم:|کلا کلی چیز خریدیم.مامانم قبل من رفت خونه
بعد من داشتم میومدم در ساختمون باز بود رفتم دیدم بوی مواد میاد و صدا اهنگم تا ته زیاده بله پسر همسایه پارتی گرفته/:
تورو خدا کثافت کاری میکنین فکر همسایه هارم بکنید/:فاک یو آل
بعد تو اسانسور مسخره بازی دراوردم و خداروشکر کردم که اسانسورمون دوربین مداربسته نداره
:|خلاصه رسیدیم خونه مشکات هوار هوار من کباب میخوام
ماعم گفتیم اوکی کارت یارانه تو بده/:
مشکاتم رفت افق محو شد
به بابام گفتیم پاشو.پاشو برو کباب بخر:|
گفت اوهو اینارو من کرونا من مرخصی من قرنطینه:|
پدر من تو جمعه رفتی کوه:|اره کرونا داشتی الان منفی شده تستت:|از من سالم تری تو:|
البته اخر کبابه رو خوردیم دیگه
بعد من سندرم مشاور بی قرار گرفته بودم:/مامانمم گفت تو یکی مشاور نشو توروخدا:|
این نقاشیم زنگ هنر کشیدم معلمم گفت وات دا فاک یسنا راجب نقاشیت توضیح بده:|
البته بهش حق میدم منم اینو بذارن جلوم میگم این چه زهرماریه:|
اهم دقت داشته باشین من هیچ ذوق سلیقه و استعدادی توی نقاشی ندارم ولی خب مجبور بودم میفهمین؟
الان مثلا به مناسبت هفته بهداشت روان اومدم 5 تا بیماری روانیو به تصویر کشیدم همه با هم زارتتتت:|
بهداشت روانی چیست:چیزی که من ندارم
:|او راستی گفتم بهداشت روان باید برای مامانم پاور پوینت درست کنم
او راستی م شدم/:تکبیررررر
خلاصه که ارهههه:|
درباره این سایت